روز نوشت های من

روز نوشت های من
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خلیل زاده» ثبت شده است

سلام
این مشکلات و حرف ها که تمومی نداره!
چند روز پیش بابام و همکلاسی های دانشگاهش (مال 30 سال پیش!) تو وایبر با هم یه گروه ساختن و هر روزم یه 3-4 تاشون میزنگن و تلفنی هم صحبت میکنن و کلی از قدیما و.... میگن. (امروزم داشت با دکتر ح.آ صحبت میکرد. بابام ازش حلالیت گرفت گفت یه اینه گرد تو اتاقت داشتی روش یه بیت شعر بود. من اونو شکوندم :d )
بگذریم....
این حرف زدنای اینا باهث شد بعد از حدود 20 سال که هم رو ندیده بودن با هم و بچه ها و خانواده های هم اشنا بشن و بابام دوباره بره تو این خط که: چرا پزشکی نمیخوای بخونی؟؟؟ :-l
دوباره کاره من در اومد!
منم برد تو فکر!
واقعا چرا؟!
منی که تا اول دبیرستان از شیمی متنفر بودم و یهویی و تصادفی با برخورد با اقای خلیل زاده شیمی دوست شدم. نکنه این علاقه ای که 3 ساله بوجود اومده 3 سال دیگه از بین بره و من بمونم و کلی واحد و درس شیمی و تنفر؟!؟!
اما پزشکی و عشق به بیمارستان و بیماران از وقتی 2 سالم بود همراهم بود.
بابام تعریف میکنه هروقت میخواست بره سره کار انقدر گریه میکردم که منم با خودش ببره و میگفتم میخوام بیام نی نی ببینم. (چون کوچیک بودم منو فقط میبرد بخش سزارین و نوزادان نی نی ببینم :d ) البته وقتی 6-7 سالم شد یه بار رفتم icu یه پیرمردی بود خیلی حالش بد بود. داشت بالا میاورد. انقدر گریه کردم اون روز:d 
حالا شما بگید؟ من چه کنم؟!
اصن ترک تحصیل بهتر نیست؟!
مامانم میگه این خفته درس بخون از هفته ی بعد که کنکور دادی خواستی به هرچی فکر کنی فکر کن!
اما میدونید چیه؟
من هنوز باورم نشده هفته ی بعد کنکور دارم :d
اصلا حس نمیکنم!
امروز قلمچی بودم. سره حوزه پشتیبانم گفت دفتر برنامه ریزیتو اوردی؟ گفتم نه یادم رفت. هفته ی بعد میارم! بعد گفت محدثه جان هفته ی بعد کنکور داری! گفتم واقعا؟؟؟؟ همه خندیدن!:d
اما واقعا درکش نکردم!!!!!!
خدایااااااا؟؟؟؟؟؟؟ 
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۱
mahzad mohammadi